محمد ناظری تهرودی؛ فرشاد احمدی؛ رسول میرعباسی
چکیده
در این مطالعه با استفاده از رویکرد مبتنی بر مفصل به شبیه سازی دبی خروجی سیلاب در رودخانه کارون پرداخته شده است. در این خصوص از اطلاعات سیلاب مورخ سیام نوامبر 2008 رودخانه کارون استفاده شد. با استفاده از توزیع های حاشیه ای ناکاگامی و پارتو تعمیم یافته، به بررسی توابع مفصل مختلف پرداخته شد که نتایج بیانگر برتری مفصل کلایتون ...
بیشتر
در این مطالعه با استفاده از رویکرد مبتنی بر مفصل به شبیه سازی دبی خروجی سیلاب در رودخانه کارون پرداخته شده است. در این خصوص از اطلاعات سیلاب مورخ سیام نوامبر 2008 رودخانه کارون استفاده شد. با استفاده از توزیع های حاشیه ای ناکاگامی و پارتو تعمیم یافته، به بررسی توابع مفصل مختلف پرداخته شد که نتایج بیانگر برتری مفصل کلایتون با مقدار 9/4= بود. با توجه به توزیع های حاشیه ای و مفصل کلایتون، تحلیل فراوانی وقوع توأم جفت متغیر هیدروگراف ورودی و خروجی سیلاب انجام شد که منجر به ارائه منحنی تیپ در خصوص تخمین مقادیر مختلف هیدروگراف خروجی سیلاب متناظر با مقادیر هیدروگراف ورودی شد. این منحنی میتواند مقادیر خروجی هیدروگراف را با احتمالات مختلف و بر اساس مقادیر ورودی شبیه سازی کند. شبیه سازی مبتنی بر مفصل نیز با توجه به چگالی شرطی توابع مفصل نشان داد که ضریب همبستگی مقادیر شبیهسازی شده 7 درصد بیشتر از مقادیر مشاهداتی است. دقت و قطعیت شبیه سازی مقادیر خروجی هیدروگراف نیز با توجه به نمودار وایولین تائید شد. نتایج این تحقیق نشان داد که مدل شبیه سازی مبتنی بر مفصل، کارایی بالایی در شبیه سازی دبی خروجی هیدروگراف سیلاب دارد. نتایج شبیه سازی مبتنی بر مفصل بر اساس آماره های جذر میانگین مربعات خطا و نش-ساتکلیف، به ترتیب میزان خطای 93/35 مترمکعب بر ثانیه و کارایی 96/0 را نشان داد. چگالی شرطی مورد استفاده در این تحقیق سبب ارائه رابطه پیشنهادی در خصوص شبیه سازی دبی هیدروگراف خروجی به شرط وقوع هیدروگراف ورودی سیلاب در منطقه مورد مطالعه با کارایی 66 درصد شد.
احمد رضا قاسمی
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی تغییرات پوشش برف شمال غرب استان چهارمحال و بختیاری (منطقه کوهرنگ) در دهه دوم قرن 21 (سال های 2014 تا 2020) و مقایسه آن با متوسط پوشش برف در دهه پایانی قرن بیستم انجام گرفت. برای این منظور تصاویر ماهواره لندست 5 و 8 در گذر ماه فوریه سال های 2014 تا 2020 و چهار گذر در سال های 1991، 1995، 1997 و 2000 (جهت محاسبه میانگین پوشش برف ...
بیشتر
این پژوهش با هدف بررسی تغییرات پوشش برف شمال غرب استان چهارمحال و بختیاری (منطقه کوهرنگ) در دهه دوم قرن 21 (سال های 2014 تا 2020) و مقایسه آن با متوسط پوشش برف در دهه پایانی قرن بیستم انجام گرفت. برای این منظور تصاویر ماهواره لندست 5 و 8 در گذر ماه فوریه سال های 2014 تا 2020 و چهار گذر در سال های 1991، 1995، 1997 و 2000 (جهت محاسبه میانگین پوشش برف دهه پایانی قرن 20)، مورد بررسی قرار گرفتند. در این راستا میزان پوشش برف منطقه در سال های مورد بررسی با استفاده از شاخص اصلاح شده تفاضلی نرمال شده پوشش برف (NDSI) محاسبه و مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج حاصل از این شاخص نشان داد که کمترین میزان سطح پوشش برفی مربوط به سال 2018 و به میزان 8/1363 کیلومترمربع و بیشترین میزان معادل 7/4263 کیلومترمربع و مربوط سال 2014 میباشد. همچنین نتایج نشان داد که میزان پوشش برف در سال های مورد بررسی در دهه دوم قرن 21 به میزان 14 درصد (در سال 2014) تا 5/72 درصد (در سال 2018) نسبت به میانگین پوشش برف دهه پایانی قرن بیستم کاهش یافته است. نتایج بررسی روند تغییرات ارتفاع برف بوسیله روش من کندال در ایستگاه همدیدی کوهرنگ نیز نشاندهنده کاهش چشمگیر و معنی دار ارتفاع برف به میزان 78 میلیمتر در سال در ماه ژانویه و 151 میلیمتر در سال در ماه فوریه است.
زینب بیگدلی؛ ابوالفضل مجنونی هریس؛ رضا دلیر حسن نیا؛ سپیده کریمی
چکیده
برآورد رواناب ناشی از وقوع بارندگی، گامی بسیار مهم در برنامهریزی منابع آب به ویژه در آبخیزهای فاقد ایستگاههای هیدرومتری است. در این مطالعه به شبیهسازی بارش- رواناب ایستگاه آخولا واقع در حوضه آجیچای پرداخته شد و با استفاده از روشهای دادهکاوی و مقایسه عملکرد آنها، مناسبترین مدل بارش-رواناب ارائه گردید. برای این منظور دادههای ...
بیشتر
برآورد رواناب ناشی از وقوع بارندگی، گامی بسیار مهم در برنامهریزی منابع آب به ویژه در آبخیزهای فاقد ایستگاههای هیدرومتری است. در این مطالعه به شبیهسازی بارش- رواناب ایستگاه آخولا واقع در حوضه آجیچای پرداخته شد و با استفاده از روشهای دادهکاوی و مقایسه عملکرد آنها، مناسبترین مدل بارش-رواناب ارائه گردید. برای این منظور دادههای مورد نظر (بارش، دبی، دما) بصورت ماهانه از سازمانهای آب و هواشناسی استانهای آذربایجان شرقی و غربی دریافت گردید. جهت شبیهسازی از مدلهای دادهکاوی جنگل تصادفی و شبکه عصبی مصنوعی استفاده گردید. مقایسه مقادیر رواناب ماهانه مشاهداتی با رواناب ماهانه تخمین زده شده توسط مدلها با استفاده از معیارهای ارزیابی انجام شد. در این مطالعه مقادیر CC (ضریب همبستگی) برای مجموعههای تست در مدل جنگل تصادفی و شبکه عصبی مصنوعی به ترتیب برابر با 82/0و 86/0 تعیین گردید. تحلیل نتایج نشان داد که برای ایستگاه آخولا مدل ANN عملکرد و کارایی بالاتری نسبت به مدل RF دارد. از نتایج دیگر این پژوهش میتوان به سری زمانی بارش و رواناب ایستگاه طی 20 سال اخیر اشاره کرد. با توجه به تحلیل روند من-کندال، در طی این 20 سال روند مشخصی برای بارش بر روی حوضه آجیچای دیده نشد و نمودارهای سری زمانی نشان داد که بارش در این مناطق بصورت نوسانی بوده است. اما سری زمانی برای دبی آجیچای در ایستگاه آخولا، نشان داد که روند کاملاً نزولی برای جریان آب رودخانه ثبت شده است که در واقع دلیل کاهش دبی ورودی به دریاچه ارومیه و پایین آمدن تراز آب دریاچه میباشد.
فاطمه خورسندی؛ مهدی نادی؛ عبدا... درزی نفتچالی
چکیده
بارش از عناصر بنیادی مطالعات آب وهواشناسی به شمار میرود. به دلیل تعداد و تراکم محدود ایستگاه های باران سنجی و نبود ایستگاه هواشناسی در مناطق کوهستانی و سخت گذر، استفاده از محصولات بارش ماهوارهای به عنوان ابزاری موثر در پیشبینی توزیع مکانی منطقه ای بارش مورد توجه محققین قرار گرفته است. اما عیب آن خطای تخمین بالای ...
بیشتر
بارش از عناصر بنیادی مطالعات آب وهواشناسی به شمار میرود. به دلیل تعداد و تراکم محدود ایستگاه های باران سنجی و نبود ایستگاه هواشناسی در مناطق کوهستانی و سخت گذر، استفاده از محصولات بارش ماهوارهای به عنوان ابزاری موثر در پیشبینی توزیع مکانی منطقه ای بارش مورد توجه محققین قرار گرفته است. اما عیب آن خطای تخمین بالای بارش در منطقه است که نیاز به ارزیابی دقت این داده ها، قبل از استفاده است. برای این منظور بر مبنای داده های بارش 21 ایستگاه هواشناسی استان مازندران از سال 2018-1998، کارایی داده های بارش ماهواره TRMM و دو روش درونیابی کریجینگ و وزنی عکس فاصله مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد بر خلاف همبستگی مناسب شبکه TRMM با داده های واقعی، این شبکه دارای خطا اریبی بالایی است. مثلاً در مورد داده های سالانه بارش، خطای اریبی شبکه به 70 میلیمتر رسید که تقریباً حدود 30 درصد خطای سالانه میباشد. ضرایب اصلاح خطای شبکه در استان مازندران بین 0 و 2 بدست آمد که بیشتر ضرایب بالاتر از یک بود که بیانگر آن است که شبکه TRMM در مازندران عمدتاً دچار خطا کم برآوردی میباشد. مقایسه دقت شبکه اصلاح شده TRMM با روش های درونیابی مورد بررسی بیانگر آن بود که استفاده از شبکه اصلاح شده به جای روشهای درونیابی در ترسیم نقشههای همبارش، مقدار میانگین مربعات خطا سالانه بارش را از 237 به 186 میلیمتر کاهش میدهد.
ملیکا راستگو؛ فرزین نصیری صالح؛ عباس خاشعی سیوکی
چکیده
برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی به عنوان یک منبع ضروری برای مصارف شرب، مخصوصاً در مناطق خشک و نیمه خشک، کیفیت آن را تهدید می کند. کیفیت پایین آبهای زیرزمینی به دلیل نفوذ آب شور به سفرههای زیرزمینی، سلامت انسان را تحت تأثیر قرار میدهد، بنابراین ارزیابی کیفیت آبهای زیرزمینی امری مهم است. در تحقیق حاضر نتایج ارزیابی کیفیت ...
بیشتر
برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی به عنوان یک منبع ضروری برای مصارف شرب، مخصوصاً در مناطق خشک و نیمه خشک، کیفیت آن را تهدید می کند. کیفیت پایین آبهای زیرزمینی به دلیل نفوذ آب شور به سفرههای زیرزمینی، سلامت انسان را تحت تأثیر قرار میدهد، بنابراین ارزیابی کیفیت آبهای زیرزمینی امری مهم است. در تحقیق حاضر نتایج ارزیابی کیفیت آب زیرزمینی برای مصارف شرب در آبخوان دشت بیرجند واقع در استان خراسان جنوبی با استفاده از شاخص آلودگی آبهای زیرزمینی (PIG) توضیح داده شده است. در این مطالعه داده های کیفی PH، TDS، منیزیم، سدیم، کلسیم، کلر، نیترات، فلوراید، بیکربنات، سولفات و پتاسیم مربوط به 20 حلقه چاه برای سال 1398-1399 جمع آوری شد. به منظور محاسبه شاخص PIG نقشه پارامترها با استفاده از روش درونیابی مناسب (کریجینگ و IDW) بر مبنای خطای RMSE و R2 در محیط ArcGIS تهیه و از استاندارد آب شرب WHO، به عنوان رهنمود استفاده شد. با توجه به وجود اثرات محلی پارامترهای مختلف و وجود برخی پارامترهای کیفی غالب در سطح آبخوان، برای افزایش دقت الگوی PIG از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) برای اصلاح وزن ها و توسعه یک شاخص بهینه محلی استفاده شد. نقشه شاخص آلودگی اصلاح شده (LPIG)، مقدار شاخص را درحدود 5/5-8/0 گزارش میدهد و سطح کیفی آبخوان را به 5 دسته با آلودگی ناچیز، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد تقسیم میکند که به ترتیب 7/9، 5/15، 9/35، 9/23 و 1/15 درصد از سطح منطقه را پوشش میدهد. آلودگی زیاد و بسیارزیاد نواحی غرب و جنوب غرب آبخوان به فعالیت های کشاورزی دراین نواحی مرتبط است.
حسین حسین زاده کوهی
چکیده
افزایش جمعیت و گسترش شهرنشینی و به دنبال آن افزایش سطوح نفوذناپذیر موجب افزایش حجم رواناب شهری شده و این افزایش حجم، شبکههای جمعآوری رواناب که یکی از مهمترین زیرساختهای اساسی کنترل سیلاب شهری میباشد را دچار مشکل میکند. در این پژوهش به کمک شاخصهای آسیبپذیری و اطمینانپذیری، عملکرد شبکه جمعآوری آب سطحی منطقه ده شهرداری ...
بیشتر
افزایش جمعیت و گسترش شهرنشینی و به دنبال آن افزایش سطوح نفوذناپذیر موجب افزایش حجم رواناب شهری شده و این افزایش حجم، شبکههای جمعآوری رواناب که یکی از مهمترین زیرساختهای اساسی کنترل سیلاب شهری میباشد را دچار مشکل میکند. در این پژوهش به کمک شاخصهای آسیبپذیری و اطمینانپذیری، عملکرد شبکه جمعآوری آب سطحی منطقه ده شهرداری تهران مورد ارزیابی قرار گرفت. در این راستا با استفاده از مدل شبیهساز سیلاب شهری SWMM ، منطقه مورد مطالعه از لحاظ هیدرولیکی و هیدرولوژیکی تحت دادههای بارش تاریخی ایستگاه سینوپتیک مهرآباد شبیهسازی گردید. سپس با استفاده از شاخصهای آسیبپذیری و اطمینانپذیری، عملکرد شبکه تحت دورههای بازگشت 2، 5 و 10 سال مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است آسیبپذیری سیستم با افزایش دوره بازگشت بارش از 4/10 درصد به 2/12 درصد افزایش مییابد. همچنین کاهش قابلیت اطمینانپذیری سیستم با افزایش دوره بازگشت (از 5/97 درصد به 8/95درصد) حاکی از افزایش کانالهای سیلابی میباشد.
سمیرا گوهری مقدم؛ مجید رحیم پور؛ کوروش قادری؛ محمد مهدی احمدی
چکیده
از موارد رایج عملکرد نامطلوب شبکه های توزیع آب، عدم قطعیت در تقاضای آب برنامه ریزی شده و تغییرات در مقادیر زبری لوله ها است. در این تحقیق مدلی برای بهینه سازی شبکه هایی که اجرا شده اند ولی نیاز به استحکام بخشی تحت شرایط عدم قطعیـت دارند، توسعه داده شده است. در این مدل، شبیه ساز EPANET با الگوریتم بهینه سازی ژنتیک ...
بیشتر
از موارد رایج عملکرد نامطلوب شبکه های توزیع آب، عدم قطعیت در تقاضای آب برنامه ریزی شده و تغییرات در مقادیر زبری لوله ها است. در این تحقیق مدلی برای بهینه سازی شبکه هایی که اجرا شده اند ولی نیاز به استحکام بخشی تحت شرایط عدم قطعیـت دارند، توسعه داده شده است. در این مدل، شبیه ساز EPANET با الگوریتم بهینه سازی ژنتیک در محیط برنامه نویسی متلب تلفیق شده است. به این صورت که ابتدا با استفاده از مفهوم منطق فازی، توابع عضویت فازی پارامترهای ورودی (تقاضای گرهـی و ضـریب زبری لوله) ایجاد شده است، سپس با در نظر گرفتن ارتباط بین تقاضاها و هد فشاری مورد نیاز گره ها و استفاده از روش تأثیر (Gupta and Bhave 2007) مدل بهینه سازی فازی به مدل قطعی تبدیل شده و نهایتاً با استفاده از الگوریتم ژنتیک قطر لوله هایی که بایستی به موازات لوله های موجود کارگذاری شوند به دست میآید. روش ایجاد شده برای یک شبکه نمونه از تحقیقات گذشته با تغییر سطح عدم قطعیت بررسی شد که نتایج حاکی از افزایش 28 درصدی هزینه شبکه با افزایش50 درصدی عدم قطعیت های در نظر گرفته شده و کاهش 5/7 درصدی هزینه با اعمال 75/0 متر تلورانس در هد فشاری مورد نیاز بود. روش پیشنهاد شده بر اساس الگوریتم ژنتیک کاملاً مناسب بوده و جوابی را ایجاد میکند که فشارهای مورد نیاز در بدترین وضعیت ایجاد شده تأمین شود.
رسول باقرآبادی
چکیده
سیل بهعنوان یکی از پرمخاطرهترین بلایایی طبیعی شناخته میشود که باید در مدیریت بحران به آن توجه ویژهای داشت. یکی از وظایف مدیران در زمینه کاهش و پیشگیری از خسارات سیل، پهنهبندی و طبقهبندی خطر سیل است. بنابراین برای جلوگیری از وقوع سیل شناسایی مناطق دارای خطر سیلخیزی بسیار با اهمیت است. در شهرستان روانسر نیز به دلیل سیلخیز ...
بیشتر
سیل بهعنوان یکی از پرمخاطرهترین بلایایی طبیعی شناخته میشود که باید در مدیریت بحران به آن توجه ویژهای داشت. یکی از وظایف مدیران در زمینه کاهش و پیشگیری از خسارات سیل، پهنهبندی و طبقهبندی خطر سیل است. بنابراین برای جلوگیری از وقوع سیل شناسایی مناطق دارای خطر سیلخیزی بسیار با اهمیت است. در شهرستان روانسر نیز به دلیل سیلخیز بودن منطقه و خسارات مالی و جانی ناشی از سیل که هرساله اتفاق میافتد لازم است مناطق خطرپذیر شناسایی شود و در این پژوهش به پهنهبندی پتانسیل سیلخیزی شهرستان روانسر و معرفی مناطق مستعد سیل پرداخته شده است. با توجه به اهداف پژوهش، بهمنظور بررسی پتانسیل سیلخیزی از سیستم اطلاعات جغرافیایی و فرآیند سیستم تحلیل سلسله مراتبی استفاده شده است. برای تهیه نقشه پتانسیل سیل از معیارهای شیب، ارتفاع، تراکم پوشش گیاهی، فاصله از رودخانه، بارش و کاربری اراضی بهعنوان معیارهای موثر در وقوع سیل در منطقه استفاده شده است. این معیارها با استفاده از نظر کارشناسان و پرسشنامه تهیه شدند و پس از وزندهی و تلفیق لایهها، نقشه پهنهبندی پتانسیل سیلخیزی روانسر در پنج پهنه بدست آمد. براساس نتایج نقشه خطر سیلخیزی، قسمتهای جنوبی این شهرستان در پهنه خطر سیل زیاد و خیلی زیاد با پوشش منطقهای 8/24 و 6/21 درصد قرار دارند. این مناطق دارای نفوذپذیری پایین، شیب کم (0 تا 5 درجه)، ارتفاع پایین (1126 تا 1508 متر)، تراکم کم پوشش گیاهی، بارش زیاد (814 میلیمتر)، نزدیکی و مجاورت به رودخانهها و کاربری مسکونی هستند که در ردیف مناطق مستعد خطر سیل نسبت به سایر بخشها قرار گرفته اند.
سهیل مشهدی حیدر؛ مجید منتصری؛ سمیه حجابی
چکیده
خشکسالی وضعیتی از کمبود بارندگی و افزایش دماست که در هر اقلیمی ممکن است رخ دهد. خشکسالی هواشناسی در بلندمدت، کاهش منابع آب را از طریق کاهش جریان های سطحی و زیرزمینی به دنبال دارد. آگاهی از زمان انتشار خشکسالی های هواشناسی به خشکسالی های هیدرولوژیک و هیدروژئولوژیک دارای اهمیت زیادی در مدیریت و برنامه ریزی منابع آبی است. ...
بیشتر
خشکسالی وضعیتی از کمبود بارندگی و افزایش دماست که در هر اقلیمی ممکن است رخ دهد. خشکسالی هواشناسی در بلندمدت، کاهش منابع آب را از طریق کاهش جریان های سطحی و زیرزمینی به دنبال دارد. آگاهی از زمان انتشار خشکسالی های هواشناسی به خشکسالی های هیدرولوژیک و هیدروژئولوژیک دارای اهمیت زیادی در مدیریت و برنامه ریزی منابع آبی است. در این مطالعه، تاخیر زمانی خشکسالی های هیدرولوژیک و هیدروژئولوژیک نسبت به خشکسالی های هواشناسی در زیرحوضه نازلوچای در غرب حوضه آبریز دریاچه ارومیه بررسی شد. بدین منظور، از سه شاخص خشکسالی SPI، SDI و GRI بر مبنای داده های بارش و دبی 30 ساله و داده های پیزومتری 18 ساله استفاده شد. نتایج نشان داد که خشکسالی های هیدرولوژیک و هیدروژئولوژیک دارای همبستگی معنی داری با خشکسالی های هواشناسی در محدوده مطالعاتی هستند. از طرف دیگر، زمان لازم برای انتشار خشکسالی هواشناسی به خشکسالی هیدرولوژیک در محدوده مطالعاتی بهطور متوسط 6 ماه بوده و زمان انتشار خشکسالی های هواشناسی به خشکسالی های هیدروژئولوژیک 17 ماه است. با این وجود در مورد خشکسالی های هیدرولوژیک، عامل بارش درصد کمی (15 درصد) از واریانس شاخص خشکسالی هیدرولوژیک را تبیین نموده و لذا عوامل اقلیمی غیر از بارش (مانند دما)، ویژگیهای حوضه و یا عوامل انسانی سهم بیشتری در تغییرات خشکسالی هیدرولوژیک داشتند.
سعید عوض پور؛ مسعود نوشادی
چکیده
ریزپلاستیکها (میکروپلاستیک و نانوپلاستیک) در سراسر دنیا پراکنده شدهاند و به عنوان یک آلاینده نوظهور و تهدید جدی برای محیطزیست به شمار میآیند. حضور آنها در اکوسیستمهای گوناگون به خصوص محیطهای آبی نیز برای موجودات زنده بسیار خطرناک میباشد. بنابراین، یافتن یک فرآیند تصفیه کارآمد برای حذف ریزپلاستیکها و یا توسعه و ارتقای ...
بیشتر
ریزپلاستیکها (میکروپلاستیک و نانوپلاستیک) در سراسر دنیا پراکنده شدهاند و به عنوان یک آلاینده نوظهور و تهدید جدی برای محیطزیست به شمار میآیند. حضور آنها در اکوسیستمهای گوناگون به خصوص محیطهای آبی نیز برای موجودات زنده بسیار خطرناک میباشد. بنابراین، یافتن یک فرآیند تصفیه کارآمد برای حذف ریزپلاستیکها و یا توسعه و ارتقای روشهای تصفیه پیشین بسیار حائز اهمیت میباشد. از این رو جامعه علمی تاکنون تحقیقاتی را بر روی گزینههای مختلف تصفیه و حذف ریزپلاستیکها به انجام رسانیده است. در حال حاضر فرآیندهای مختلفی از جمله فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی توسط محققان برای حذف ریزپلاستیکها مورد بررسی قرار گرفته است که در این میان، تعداد کمی از این روشها دارای کارایی مناسب برای حذف ریزپلاستیکها میباشند. فرآیند فیلتراسیون راندمانهای حذف متفاوتی را از خود نشان داده است ولی دارای مشکلاتی همچون هزینه اولیه زیاد، گرفتگی غشاها و تعویض مکرر فیلترها است. فرآیند جذب و جداسازی مغناطیسی نیز به عنوان یک روش ساده حذف به شمار میآید، ولی افزودن جاذبها ممکن است باعث آلودگی ثانویه گردد. همچنین فرآیندهای ترسیب شیمیایی و اکسیداسیون نیز ممکن است با مشکل مشابهی در رابطه با باقیماندههای مواد شیمیایی مواجه شوند. در مقابل، فرآیندهای تجزیه زیستی راندمان حذف پایینی را ارائه میدهند. لذا در پژوهش حاضر و در قالب انجام یک تحقیق مروری به بررسی تمامی فرآیندهای تصفیه ریزپلاستیکها و بیان کارایی و مزایا و معایب این روشها پرداخته شده است.
الهام توکلی؛ احمد رضا قاسمی؛ حمیدرضا متقیان
چکیده
در سالهای اخیر استفاده از مواد اصلاحکننده خاک با هدف اصلاح ساختمان خاک رواج یافته است. این مواد میتواند ویژگی های فیزیکی و یا شیمیایی خاک را تغییر دهند. در پژوهش حاضر تغییرات هدایت الکتریکی و نفوذپذیری خاک در اثر افزودن بیوچار و بنتونیت مورد بررسی قرار گرفت. برای این هدف از 13 نمونه خاک حاوی دو سطح 2 و 3 درصد وزنی بیوچار چوب ...
بیشتر
در سالهای اخیر استفاده از مواد اصلاحکننده خاک با هدف اصلاح ساختمان خاک رواج یافته است. این مواد میتواند ویژگی های فیزیکی و یا شیمیایی خاک را تغییر دهند. در پژوهش حاضر تغییرات هدایت الکتریکی و نفوذپذیری خاک در اثر افزودن بیوچار و بنتونیت مورد بررسی قرار گرفت. برای این هدف از 13 نمونه خاک حاوی دو سطح 2 و 3 درصد وزنی بیوچار چوب گردو که در دو دمای گرماکافت 400 و 600 درجه سانتیگراد تولید شده است به همراه سه سطح 2، 5 و 10 درصد وزنی بنتونیت و یک نمونه خاک استفاده شد. نمونه ها بعد از آماده سازی به مدت پنچ ماه استراحت داده شد (انکوباسیون) و سپس آزمایش انجام گردید. جهت انجام مقایسه میانگین بین نمونه ها از آزمون تی (t-Test) استفاده شد. نتایج نشان داد افزودن بیوچار و بنتونیت بصورت معنی داری هدایت الکتریکی خاک را افزایش و نفوذپذیری نهایی خاک را کاهش داده است. مقدار نفوذپذیری در نمونه های 2 و 3 درصد بیوچار بطور متوسط یک چهارم نفوذپذیری خاک بدون ماده اصلاحی بود. همچنین میزان نفوذپذیری در نمونه های حاوی 10 درصد بنتونیت (25/0 میلیمتر بر دقیقه) حدود 10 برابر کمتر از نمونه شاهد (6/2 میلیمتر بر دقیقه) بود. مقدار هدایت الکتریکی در نمونه های دارای 10 درصد بنتونیت نسبت به خاک بدون ماده اصلاحی بیشتر از 4 برابر و در نمونه های دارای 2 و 3 درصد بیوچار بطور متوسط حدود 2/3 برابر گزارش شد. با توجه به افزایش هدایت الکتریکی خاک توصیه میگردد از بیوچار و بنتونیت با دقت نظر بیشتری استفاده شود.